English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3672 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle time U مدت چرخه
cycle time U زمان تناوب عمل
cycle time U زمان رفت و برگشت
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time U زمان
cycle time U زمان تناوب
cycle time U زمان دوره
cycle time U زمان سیکل
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
Other Matches
cycle U تناوب پریود سیکل
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
four cycle U دارای چهاردور یا دوره
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
four cycle U چهار چرخه
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U تاکت
cycle U چرخه زدن
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
cycle U سواردوچرخه شدن
cycle U دور
cycle U دوران
cycle U سیکل
cycle U دوره
cycle U دوره گردش
cycle U گردش
cycle U زمانه
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle U سیکل مدار
cycle U دوره عملیات یابازی
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U چرخ چرخه
cycle U چرخه
cycle per second U هرتس
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
R/W cycle U CYCLE WRITE/READ
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle U : دور
cycle U حلقه
budget cycle U مراحل بودجه
carnot cycle U چرخه کارنو
carnot cycle U سیکل کارنو
cardiac cycle U چرخه قلبی
carbon cycle U سیکل کربن
business cycle U معادل cycle trade
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
activity cycle U چرخه فعالیت
business cycle U دور اقتصادی
business cycle U دور تجاری
business cycle U دور بازرگانی
budget cycle U گردش بودجه
business cycle U دور کسب وکار
occupancy cycle U دوره سکونت
exercise cycle U دوچرخهثابت
cycle lock U قفلدوچرخه
cycle of the room U دورقمر
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing U چرخه دزدی
cycle stealing U مدت چرخه
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing U حلقه ربایی
cycle stock U موجودی فعال
cycle of the room U گردش ماه
cycle of operation U جریان عمل جنگ افزار
hydraulic cycle U مدار هیدرولوژی
continous cycle U دوره بی وقفه
training cycle U سیکل اموزشی
continous cycle U گردش دائمی
cycle car U اتوموبیل دوچرخهای
cycle milling U دستگاه فرز پاندولی
cycle of everts U دورحوادث
cycle of operation U دوره عمل سلاح
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
search cycle U چرخه جستجو
memory cycle U چرخه حافظه
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
machine cycle U چرخه ماشین
life cycle U چرخه دوام
life cycle U دوره عمر یک محصول
life cycle U دوره عمر
life cycle U دوره زندگی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
kondratieft cycle U دور کندراتیف
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
menstrual cycle U عادت ماهانه
minor cycle U چرخه خرد
reset cycle U چرخه باز نشانی
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
rankin cycle U سیکل رانکین
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle U چرخه انباره
procurement cycle U دوره خرید
storage cycle U سیکل انباره
tempering cycle U دوره بازپخت
planning cycle U دوره برنامه ریزی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
number of cycle U تعداد تناوبها
number of cycle U تعداد دوره ها
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
kitchin cycle U دور کیچین
kilomega cycle U یک بیلیون سیکل در ثانیه
juglar cycle U دور ژوگلار
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
training cycle U مرحله اموزش
execution cycle U چرخه اجرا
execute cycle U چرخه اجرا
estrous cycle U دوره فحلی
engine cycle U سیکل کاری موتور
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
duty cycle U دوره کار
duty cycle U ضریب کار
duty cycle U چرخه کار
vapor cycle U سرد زائی مدار بسته
display cycle U چرخه نمایش
design cycle U چرخه طراحی
cycle track U راه دوچرخه رو
trade cycle U دور تجاری
fetch cycle U چرخه واکشی
intelligence cycle U مدار اطلاعاتی
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
idling cycle U سیکل بی باری
hysteresis cycle U حلقه پسماند
water cycle U چرخه اب
hydrologic cycle U چرخه اب
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
game cycle U دوره بازی
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
four cycle engine U موتور چهارزمانه
flow cycle U سیکل جریان کار
flow cycle U مدار ترتیب کار
minor cycle U خرد چرخه
cycle of water U گردش اب در طبیعت
life-cycle U چرخه زندگی
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
life cycle costs U هزینههای دوره عمر یک محصول
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
high cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
gas cycle reactor U راکتور با مدار گردش گازی مسدود
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
life cycle of the frog U چرخهزندگیقورباغه
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
variable cycle engine U موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
data processing cycle U چرخه پردازش داده
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . U وقتش که شد خبر میکنم
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
motor-assisted pedal cycle [British English] U دوچرخه موتوردار
old time U قدیمی
on time U مدت دار
f. time U روزهای تعطیل دادگاه
once upon a time U روزی
time U مرورزمان را ثبت کردن
off time U مرخصی
off time U وقت ازاد
time U زمانی موقعی
time U متقارن ساختن
even time U دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
time U ساعتی
time U مدت
time U وقت معین کردن
time U عهد
once upon a time U روزگاری
in time <idiom> U قبل از ساعت مقرر
in no time <idiom> U سریعا ،بزودی
down time U مدت از کار افتادگی
out of time U بیگاه
up time U زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
out of time U بیجا
time after time <idiom> U مکررا
there is a time for everything U هرکاری وقتی
time U مدروز
time U روزگار
take one's time <idiom> U انجام کاری بدون عجله
what time is it? U چه ساعتی است
what is the time? U چه ساعتی است
what is the time? U وقت چیست
time U ایام
down time U زمان تلفن شده
Recent search history Forum search
2off-season
2off-season
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1time is prceious it has great
2برنامه استخر
1امیدوارم جوش باشی
1life cycle ceremonies
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1Waste of time & money if you can't man
1مدت زیادی است از شما بی خبرم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com